شمۀ ازخدمات وکارنامه های امیرتیموردرأئینۀ تأریخ
حسن پیمان حسن پیمان


اندرباب امیرتیمور
منم کشورکشا فاتح عالم
 جهان تنگ است اگرتوسن دوانم
زمشرق تابه مغرب تابه شمال
نتوان کس زد جلو درتاخت وتازم
مراشوری بسرجهانگیری است
که مردم داد لقب"صاحب قرانم"ا
بسا مردان شنید"پیمان"زتأریخ
چوتیمورکس ندید ناترس به عالم
حسن پیمان
 



 

(1332-1404م)

طرح مسئله:

 

سخن نخست-*

مقدمه-*

شجرۀ امیرتیمور-*

زندگی شخصی-*

اوصاف وویژه گیهای امیرتیمور_*

مختصرفتوحات امیرتیمور:و_*

روش تیموردرجنگها_*

فتوحات درافغانستان_*

خودمختاریهای سیاسی-اداری درافغانستان_*

 مختصرنبردها وجهانکشائی های امیرتیمور_*

فتوحات تیموربطوراخص درهندوستان_*

عزم سفربه چین وفوت امیرتیمور_*

نظم اداره درعهد امیرتیمور_*

سیستم مالیاتی امیرتیمور_*

خدمات درساحۀ فرهنگ وادب_*

برخی ابادیها دردورۀ فرمانروائی "مغولها"و_*

نقش روحانیون_*

*تجارت وصنعت درعهد"مغول"

تجارت مواصلات وامنیت درعهدامیرتیمور_*

هنرمعماری وصنعت عهدامیرتیمور_*

زراعت درعهد امیرتیمور_*

سخن أخر_*

موخذورویکردها_*

سخن نخست: به گواهی تأریخ کشورپراشفتۀ افغانستان که بنابرموقعیت سیاسی-جغرافیائی-ثروت ومنابع سرشارطبیعی واهداف تجارتی وترانسپورتی بمثابۀ شاهراه عمده وپل ارتباطی ومواصلاتی بین شرق وغرب؛همیشه درمحراق توجه ودرمحوراهداف استراتیژیک اشغالگران واستعماریون ودولتهای پرقدرت وزورازمایان جهان ومرکزتاخت وتازهای انان بوده ودرمجموع بازیچۀ سیاسی ازاین قبیل دستها بوده است.زیرا: اولآ:-  ان عده امرا وسلاطین وشاهان و زمامدارانیکه اکثرآ دست نشاندۀ این قدرتها بوده اند؛پیهم دراین تأریخ نوبتی ومیراثی رفت وامد نموده؛حکمرانیها کاروائیها وکارنامه های خوب وبد تأریخی؛مدنی،فرهنگی سیاسی ونظامی را ازخود بجا به میراث گذاشته اند؛وافزون بربیکفایتی وغیرشائیستگی دچاربیماریهای سنتی-خرافی-قبیلوی باذهنیت کوروبسته توأم با اندیشه های تار"اتنیستی"گردیده وبه موجب ان یکی پی دیگری با بی ثباتی به انحتاط گرادیده زوال نموده اند وبویژه زمینۀ تجاوزات واشغالگریهارا نیزبه اجنبیها مساعد نموده امده اند.ثانیآ:-بویژه طی 350 سال اخیربعد ازفروپاشی اخرین سلالۀ امپراتوری "تورکها"این نقیصه ولکه درپس منظرتأریخ این کشورمشهود،شفاف واظهرمنشمس بوده است.وافغانستان را درهمه عرصه های مدنی اقتصادی واجتماعی وسیاسی وفرهنگی وتولیدی به حالت عقب مانده نگهداشته امده اند.افغانستان وجاپان دریک روزدر1919م استقلال خودرا ازسلطۀ استعماری بریتانیاکبیربدست اورد ؛اما جاپان به ابرقدرت جهان مبدل گردید وکشورما تا امروزبه یک سوزن جاپان محتاج باقیمانده است.!-دراین رابطه نیزمیتوان ازدورۀ درخشان رشدوفرهنگ وتمدن تیموریان هرات مثال زدکه باهمه آثاروداشته های هنری وفرهنگی وتأریخی خود به تدریج راه زوال را پیموده است واکثرآبه فناه رفته است؛وبا تعقیب پالیسیهای برترجویانه فرهنگی وحسادتها بمقابل فرهنگ ومدنیت باشکوه متعلق به سلاطین تورک ؛به حاشیۀ توجه طبقات ومحافل مرتجع حاکمه رانده شده است.رابعآ:-افزون بران حتا دراکثراثارونوشته های برخی محققین ونویسنده گان نیز دراین راستا تحت تأثیرسیاستهای اتنیستی ارتجاعی طبقات ومحافل حاکم تمامیت خواه ؛انعکاس برخی جوانب مثبت کارنامه ها وخدمات ارزندۀ فرهنگی وهنری ومدنی-اقتصادی-اجتماعی سیاسی خصوص امپراتوری دورۀ درخشان تیموریان را که جزباانعکاس دادن ونشخوارتکرار خشونتها خونریریها وتلفات وویرانیهای ناشی ازجنگها ونبردهای خونین بین امپراتوران وسلاطین درگیر درجنگ وبد گوئیها،به تذکرکارنامه ها وخدمات مثبت انها؛کمترعلاقه نشانداده شده ویا بادیدگاه های پررنگ اتنیستی ونژادپرستانه ازتماسهای همه جانبه وافشای حقائیق عینی ازپهلوی ان به خموشی طفره رفته اند ویا برخی واقعیتهای زنده وانکارناپذیرتأریخی نیزازمتن اصلی تأریخ ان بریده شده وبه نفع هوئیتهای ملی محافل حاکم ومهره های کلیدی بخصوص باسوکسی ضد تورکی درهرمرحله ومقطع معین ازتأریخ با جعل سازیها ؛ازخود تأریخ ،فرهنگ وهوئیت افریده اند که دست اندازیها ومداخلات خرد وکلان مغرضانۀ بیرون مرزی؛بویژه پاکستان اسلامی افراطی تیروریست وپان ایرانیستهای رژیم اخوندی وتحت حمایت ورهبری انها؛وبرخی ارگانهای نشراتی،نهادهای فرهنگی،تارنماهای صوتی وصورتی مطبوعات ورسانه های جمعی هدفمند مانند(بی-بی-سی)یگانه میدیا وزبان گویای انگلیس را نیزدراین زمینه ها نمیتوان نادیده گرفت که بگونۀ مثال:ازطریق حلقات متعصب أریائی پرست دراین اواخر بوضاحت دیده شد که مشهورترین وزبردست ترین شاعران تورک تبارمانند"میرزامحمد عبدالقادربیدل"و"مولانا جلال الدین بلخی"را بنام آریائی نژاد تغییرهوئیت داده اندکه بااعتراضات شدید تورک تباران وفرهنگیان مواجه گردید؛ومعلوم نیست که این تپ وتلاشهای تب الود مذبوهانه به پیروزی خلقای گرسنه و شکم به پشت چسپیدۀ تورک وپارس چه تأثیربسزای دارد؛کی را میرهاند ونجات میدهد وکی را اسیر میسازد؟؟؟-ودرواقع با این موضعگیریهای نا عاقبت اندیشانه اتش نفاق را شعله ورنموده وبه خدمت دشمنان هردونژادشریف قرار میکیرد!!!-و

مقدمه:-دودمان سلاطین وسلسلۀ امپراتوران تیموری"تورک"که بنیانگذاراصلی ان امیرتیمورازشهرسبزسمرقند بوده است پایتخت خودرا درسمرقند وگاهی درهرات؛کشوربزرگ وامپراتوری پرقدرتی رادرجهان بنیان گذاشت.وسرزمین فرارود ماورائوالنهررا به چنان ارزش واهمیتی رساندکه تا ان زمان هیچگاه به ان شکوه وپایۀ خودنرسیده بوده است.زیرا: الف:-امیرتیمورمرزهای حکمروائی وقلمرو امپراتوری خودرا نخست درسرتاسر اسیای میانه وبعد ان درسراسرخراسان ودرهمه بجشهای ایران اناتولی قسطنطنیه اذربایجان تامصراروپا ومدیترانه وروم درغرب والا بخشهای وسیع سرزمین پهن اور هندوستان گسترش داده است.دو:-فتوحاتامیرتیموراکثرآ جنبۀ کشورکشائی توسعه وتحکیم قدرت امپراتوری درجهان بوده  تااهداف ایدیولوژیکی یا اتنیستی نژادی وزبانی ومذهبی.سه:-خدمات تیموردرعرصه های هنری ومعماری دراعمار مساجد،خانقاء ها ونهاد هایمذهبی وتشویق مردم به کشاورزی سرسبزی وشگوفائی محسوس بوده وبویژه دربار تیمورمهدتجمع علمآ ودانشمندان وبویژه روحانیون بوده ودرنبرد های خود فتوحات سریع داشته وبه مرد نیرومند واهنین معروف بوده است.(*) -(**)-چهار:_بعدازمرگ امیرتیمور هرچند اولادواحفاد او توانستند تا مدتی حوزۀ سلطنت اورا تحت فرمان وحکمروائی خود حفظ داشته باشند.اما بنابراختلافات بین فرزندان ان برسرقدرت؛کشورها،تورکمان عثمانی،أل جلائیر وتورکمانان ازکشمکشها بین فرزندان واحفاد امیرتیمور استفاده برده درصدد تسلط دوباره مناطق ازدست رفته خود برامدند اما نتوانستند منهزم سازند که بدین ترتیب بعدازفوت امیرتیمورقدرت امپراتوری به جانشینان اوفرزندان واحفادش انتقال مینماید وبزرکترین امپراتوریرا الا سرزمین پیهن اور هند گسترش میدهند.(1)که دراین مختصرپیرامون برخی نکات مهم دورۀ امپراتوری امیرتیمورصاحب قران بطوراخص_: شجره،خصوصیات وویژگیهای وی؛فتوحات مختصر وبرخی خدمات اورا که به فراموشی سپرده شده است به بحث میگیریم که البته به تعقیب ان دربارۀ حکمرانیهای فرزندان واحفاد فرهنگ دوست وهنرپرور وی که دراستانۀ حلول(530 مین)سال دورۀ تجدد و"رینسس"این امراتوری بزرگ که دردستورزمان قرار دارد دربحثهای دیگر به ایجازنیزسخنانی بعدی به دوام این بحث خواهیم داشت.ا

زندگی شخصی امیرتیمور:_تیمورپسر"تورغای"یکی ازاشراف نظامی قبیلۀ"بلاس"(تورک)اهل شهرکش یا(شهرسبز)بود وپدرتیموریک مرد گوشه نشین بوده ومادرتیمور"مکنه خاتون"نام داشته است.امیرتیموریک جوان پرشور وقتی به دربار "امیرقزغن"پادشاه وقت ماورائوالنهرمراجعه میکند به پیشانی بازقبول گردیده وبه رتبۀ عسکری"مینگ باشی"یعنی"افسرهزاری"به وی اعطامیکند وهم دختری را ازخاندان خود بنام"الجای خاتون" به عقد نکاه اودرمیاورد.وبه این ترتیب تیموربشکل برجسته تری درسیاست ماورائوالنهرتبارزمیکند.وبعدازمرگ قزغن پدرتیمورنیز فوت میکند وتیموردرشهرسبز تنها میماند.تیمور به محیط متمدنی پرورش یافته وبه زبان دری نیز نیکو میدانسته ودردیانت نیز یک مرد راسخ العقیده ومسلمان متین بوده؛ازانرو به روحانیون وبه دانشمندان مذهبی احترام واعتقاد خاص داشته ومرید شیخ شمس الدین کالار شهرسبزی نیزبوده است.همیشه نماز میخوانده است ودربارخیر وصدقۀ او بروی همه عام وخاص بازبوده است.(2)-ا

اوصاف وویژگیهای امیرتیمور:_تیمور ابرمرد چندبعدی واهنین صفت بوده است : .یک:_مردباهمت ثابت قدم وسرسخت وسرکش بوده است.قوی اندام مقاوم وسوارکارماهروتیرانداز قابل بوده است.به شکاروشطرنج میل مفرطی داشته ودرساحۀ کاروفعالیت تمام عمرخودرا درفعالیتها ومصروفیتهای خستگی ناپذیروبه حرکت پیهم گذشتانده است.دو:_هیچگاه بیکارنمینشسته وزحمات زیادو طاقت فرسائی را متقبل ومتحمل میشده است.سه:_درساحۀ فتوحات اندیشۀ وسیع جهان کشائی داشته است. تیمورپس ازتأسیس شهنشاهی بزرگ درآسیای وسطی به درباریان خود چنین میگفته است:"دنیا بسیاربزرگ نیست وگنجائیش همه پادشاهان متعدد را ندارد ویک پادشاه برای همه ربع مسکون کافیست..."که این طرز تفکر با صراحت کامل اندیشۀ جهان کشائی امیر تیموررا بیان میکند وازجانبی جهان را درمقابل اراده وعزم اهنین وباثبات وتدبیروتوانائی رهبری خود هنوز هم تنگ میبیند.یعنی به استعداد وتوانائی خود سخت مطمئن بوده وبه این باوربوده که هرگاه همه جهان بکامش باشد میتواند تحت یک امپراتوری به تنهائی  اداره کند.چهار:_یکمرد حاکم برنفس واعتماد برخویشتن متین وخسته ناپذیرمحنتکش ورنج پذیربوده است.بگونۀ مثال:ازقندهارافغانستان به سواری اسپ درطی 14روز به سمرقند رسیده است.ودرسفردشت قبچاق مسافۀ 1800 میل را درچهارونیم ماه طی نموده است.هنگامیکه میخواست اسیای وسطی را فتح کند به عمر70 سالگی ازسمرقند تا انقره تقریبآ 2000 میل مسافه را به سواری اسپ طی می نماید.(3)-پنج:-تیموردارای عواطف واحساس خاص خود بوده که درمحبت زن وفرزند ودرساحۀ"هنر"تجلی مینموده است.شش:-هدف جنگها ونبردهای امیرتیمور شکل اتنیستی،نژادی وزبانی وقومی ومذهبی نداشته بلکه درجهان کشائی وکشورکشائی؛توسعه وگسترش امپراتوریهای خود درجهان بیشتراشتیاق داشته است.هفت:-تیمورخودش تورکی الاصل بوده واما قرار اظهارات اقای غبار تحت شعاع روشهای افسانوی چنگیزخان مغولی که هنوزدربین مردم همان زمانه ها زمزمه ها جریان داشت قرارمیگرفته است وسعی میکرده خودرا به اومنسوب نماید(4)-واما قرار اظهارات بمبردرکتاب خود بنام"گریت مغول"یامغول اعظم؛بنابرسفیدی وخوش صورتی وجلد شفاف وساختارچهرۀ گرد جزاب با چشمان بادامی وقاش وابروی کشیدۀ تحریک امیز تورکها؛مغولهارا بطرف خود جلب نموده وانها را متمائیل به تورک بودن واداشته ودرطول تأریخ با هم مخلوط وممزوج گردیده اند.هشت:-درواقع ان دوره ها وزمانه های قدیم؛دورۀ تیرو کمان بازیها،یکه تازیها،دلاوری وسلحشوری های جنگی وپهلوانی وقهرمان سازیهای ابرمردان تأریخ زمان خود بوده اند.وهرجنگجو وفاتح به رقابت یکدیگرهمچو روشها ورفتارهارا تعقیب مینموده اند که این اوصاف جزء معیارهای شهامت و قهرمانی ان دوره ها بوده است.مگرروشها ورفتارهای امیرتیموربرخلاف چنگیزخان که به او مرتبط میسازند؛مربوط ومتعلق به روشهای خاص خود بوده وخصوصیات چند بعدی داشته است.نه:-موئرخین انکلیسی(بمبر وکریستینا گوسکائین)درکتاب خود گریت مغول(مغول اعظم)میگوید:امیرتیمور باهمه عظمت وقدرت شاهانۀ امپراتوری که داشت مگرهمیشه زندگی عادی وحتا فقیرانه را انتخاب میکرده است واورا ازطائیفۀ تورک برلاس میداند.واماازاودربسا نوشته های خود بنام گورگانی یاد نموده؛نزدیکی وقرابت مغولهارابه تیمور اورا نیز متمائیل به مغولها میساخته است وروابط تنگاتنگ داشته اند،که این مطلب بالای مقبرۀ امیرتیمور درسمرقند بروی سنگ مزارش در"بوزنچر"بمثابۀ یک اثارکهن تأریخی روابطش را با مغولها به میراث گذاشته است(5)-واما این به ان مفهوم نیست که تیمور مغول باشد.ا

مختصرفتوحات امیرتیمور: تیموراین مرد مستحکم ومتین تأریخ؛ بیست وپنج سال داشت که مخالفتهای ضدفامیل امیر قزغن بالاگرفت که درنتیجۀ ان امیرقزغن در1358م کشته شد که این باعث تقویت ملوک اطوائفی نیز گردید که بویژه به تعقیب ان قبائیل چهارگانۀ: اورلات ،جلائیر،برلاس وفاوچی وازان جمله امیربیان سلدوز وحاجی برلاس،امیر عبدالله پسروجانشین امیر قزغن را نیزکشتند وتیمورکه نخستین حامی خودرا ازدست داد؛هرچند با کاکای خود(حاجی برلاس)رئیس قبیلۀ برلاس پیوسته بود؛اما بازهم تیمور روشهای خاص خودرا اختیارکرده ودرهمچومسائیل وسعت نظرداشته وازحوادث درس میگرفته وبروی تجارب خود اقدام وعمل مستقلانه اتخاذ مینموده است..ا

روش تیموردرجنگها(اغاذ کشورکشائیها):-تیمورگرچه درجریان جنگها سخت مقاوم ودرمقابل دشمنان خود سرسخت ودربرابر متکبرین وسرکشیها بیرحم بوده است ولی درهمین حال ازتخریب مدارس،مساجد وخانقاءها ونهاد های فرهنگی وازکشته شدن روحانیون وعلمای مذهبی ودانشمندان سخت اجتناب وحراست میورزیده است.(6)-امیرتیموردرقرن چهار ده دولت چغتائی مغول را درماورائوالنهربرانداخت وتا اخرقرن پانزدهم تورکان گورگان درانجا مسلط ماندند.بعدآشیبانیها ازاغاذ قرن شانزدهم توانسته اند حکومت را بدست بگیرند.وجانشینان اینها هم ازقبیل جنیدیها،استرخانیها،ومتعاقبآ نوغبی ها تاقرن نزدهم دنبالۀ دودمان این سلسله فرمانروائیها درماورائوالنهربوده اند.(7)-سرانجام امیرتیموردرقرن چهادهم میلادی خوارزم را جزء سلطنت وسیع ماورائوالنهرقرار داد وبعدازانقراض دولت تیموری مجددأ درقرن شانزدهم توسط محمد خان شیبانی تولت اوزبکیۀ مقتدربشمول خوارزم برقرارگردید وشعبۀ شیبانیان درخوارزم به تشکیل یک حکومت مستقل پرداختندکه تا قرن نزدهم والاحملات روسیه دوام نمود(8).ا

مختصرفتوحات تیمور درافغانستان:-تیمورنیزدرجنگها با تاکتیکهای متعدد تعرض وعقب نشینی وتوآم با پیروزیها وشکستها دچاربوده است.به این مفهوم که:یک:-نظربه علاقۀ که اوبه افغانستان داشته است؛چندین بار رود جیحون را عبورنموده دربلخ وبدخشان،کابل وقندهاروسیستان سفرها نموده بوده که بعدآ به قندهار وازانجا به سیستان میرود ودرجنگهای داخلی بین مردم وامارت محلی به طرفداری حکومت محلی شرکت میجوید.امابعدها امیرمحلی به اومشتبه شده ودرصدد ازبین بردنش می براید.تیمورکه درجریان جنگهای سیستان تیرخورده بود وازیک پای لنگ شده بود ،مجبوربه عزیمت به ماورائوالنهرمیگردد.دو:-به اساس نوشته های موئرخین غرب هیچگونه ترس وبیم درچهرۀ امیرتیمورظاهرنمیگردد؛وهنوزهم قوی اندام تنو مند واهنین به نظررسیده واورا مثل اهن  ( به زبان اوزبیکی اهن=به تیمیرمعنا میدهد)مردسرسخت وغیرشکننده صفت میکرده اند(9).-سه:-در1369م.بعدازتسخیرقلعۀ هندوان لقب "امیرتیمورگورگان" را بخود گرفت واولادهایش"میرزا "لقب گرفتند.-تیمور نخست پادشاه دست نشاندۀ خود درسمرقند که وظیفۀ غیرازطعام خوردن دیگرکاری نداشت عاطل وبی کفایت بود؛اورا معزول نمودکه وی در1387 م.فوت نمود وامیرتیمورپسراومحمودخانرادرسمرقند جانشین پدرش ساخت وهنوزنام اورا علی الرسم درابتای مناشیر مینوشت(10)-چهار:-براساس بیانات مرحوم غبار: بعدازیازده سال فرصت عودت به افغانستان یافته ؛در1380م.جیحون را عبور نموده پیش می ایدکه دراین ملک بن ملک فخرالدین کرت که حاکم سرخس بود به استقبال تیموررفت وتیمور اورا پذیرفته درمعیت خود نگهداشت.بعدازفتح هرات به حکومت غورمقررنمود واین همان شخصی بوده است که ضد تیمورقیام میکند ومیمیرد.پنج:-در1381م.تیموربه شهرپوشنگ کشید اما درانجا مقاومتها شدید شده ودراین جنگ امیرتیمور دوبارزخمی میشود.واما بانهم حصارپوشنگ رافتح نموده به هرات می اید وبا ملک غیاث الدین پیرعلی پادشاه کرت  با وجودیکه دامادش بود با مقاومت اوروبروشد وپادشاه کرت شهررا بست وبدفاع برخاست؛بعدازچهارروزجنگ درمذاکرۀ صلح بازشد.اما ملک غیاث الدین به پرداخت باج به تیمورراضی شده وبه دربارتیمور میرود وهم به وظیفۀ خود عجالتأ باقیمیماند.شش:-تیمور ازهرات به نیشابورمیرود وامیرعلی موید زمامداری نیشاپور بمقابل اردوی 50هزارنفری تیمورمقاومت کرده نمیتواند وتسلیم میشود.وتیمورپس ازفتح نیشابوربه اسفرائین رفته وبعد ازمحاصرۀ قلعۀ مستحکم کلات انجا را ازعلی بیک حاکم کلات گرفته وبه ترشینزمیرود.امیرعلی شدید غوری حاکم ترشینزقلعه را به مصالحه تسلیم میدهد.وامیرتیموربه مازندران ایران میکشد.بعدازکمی ازشمال ایران برگشته ودرراه برگشت به ماورائوانهرخاندان حکمران هرات را محبوسأ به سمرقند میفرستد.وشهرهرات هم به نظامیان وافسران تیمورسپرده شده ومیرانشاه پسرتیمور درمرغاب قرار گاه اتخاذ مینماید.ملک محمدکرت ازاین  حال ناراض شده برضدتیمورقیام میکند وبه هرات عسکرکشیده وشهررا قصدآ متصرف میگردد ومحافظین ارگ هرات را با هرقدرازسپاهیان تیموری بدست امده ازتیغ میکشد.میرانشاه به سرعت ازکنارۀ مرغاب سپاه به هرات سوق داده وشهررا محاصره وفتح مینمایدوالبته تیموراین بارباخشونت تمام دربرابرمقاومتها قرار میگیرد وانهارا سرکوب نموده وراه بسوی فراه میکشد وامیر ملک جلا ل الدین امیرفراه نیز تسلیم میشود وازانجا به حصار"زره" رفته وانجارا نیزفتح نموده وبه جانب شهرسیستان(جلال اباد)سرازیرمیگردد.واشراف مشهورمنطقه چون شاه هان سیستانی وتاج قلعۀ کهی وسراج وغیره به اردوی تیموررفته همه اطاعت میکنند.اما باوجودان درسیستان مقاومتها جریان داشته وملک قطب الدین امیر محلی نیز هنوزتسلیم نشده به مقاومتها می پیوست که بعد ازجنگهای سخت به امیر تیمور اونیز تسلیم میگردد  هفت:-دراثنایکه امیرتیموربه سوارۀ اسپ معاینۀ پیادۀ خودرا مینموده که به ناگهانی دروازۀ شهربازشده وهزارها نفرازمردم شهربیرون ریختند وسپاه تیموررا زیرباران تیرگرفتند؛دراین جنگ نیزتیمورباردوم درران خود زخمی از چوبۀ تیربرمیدارد واما ازمیرومرگ ترس ندارد به اهداف نبردوفتوحات  خود ادامه داده وبه سمت بست درمناطق گرمسیروقندهارونواحی انرا مسخرنموده ومحلات قندهاررا به یکی ازوابستگان خود امیرسیف الدین برلاس داد وازهمین جا حکومت بغلان وقندز(تخارستانرا)به امیرجهاندارشاه پسرامیرجاکوبرلاس معین نمود.ازطرف بدخشان نیز مطمئن شد وحاکم کابل نیزقبلا اظهارانقیاد کرده بود همه تسلیم شدند.(11)-هشت:-امیرتیمورپنج سال بعداز این وقایع در1388م.بعدازفتح طوس؛تاسال م1395؛میرانشاه پس ازاین ازطرف تیموربه حکومت ولایات شمالی وشمالغربی افغانستان نامزدشده بود وانگاه حکومت ایران نیزبه اوداده شد.ودراینجاست که در1396م؛حکومت افغانستان به لائیق ترین فرزند برومند امیرتیمور"شهرخ میرزا"محول گردید؛ودر  حالاتیکه   کابل   وزابل تا دریای   سند   قبل از1391م.   میرزا    پیرمحمد   نواسه  و و لیعهد  تیمور  دران حاکم   بود.   که  بعدازاین   و قایع    امیر    تیمور   در1397م. به قصد فتح هندوستان  اقدام مینماید.(12).ا

خودمختاریهای سیاسی-اداری درافغانستان:- درزمانیکه امیرتیموردرافغانستان اعلان سلطنت کرد؛اوضاع واحوال دران وقت درحالت نابسامانی وپراگندگی  قرارداشت.یعنی یک دولت مرکزی سرتاسری ووحدت سیاسی واداری وجودنداشت.واوضاع سیاسی واداری این مملکت وتمام کشورهای چهاراطراف ان برای تأسیس یک دولت قوی سراسری مساعدشده بود؛اما برخلاف ادعا های برخی برترجویان وتمامیت خواهان(که درشرائیط کنونی افغانستان به اصطلاح با داشتن یک حاکمیت مرکزی وانهم با خصوصیات تک قومی خود؛باطرح نظام مردمسالاری غیرمتمرکزمخالفت ورزیده؛فریاد های کرکنندۀ تجزیۀ ؟! افغانستانرا سرزده اندکه با350 سال قبل امیرنشینیهای مستقل وخودمختاریهای که تابع هیچ نوع قدرت زمان خودنبوده اند؛غیرقابل مقایسه بوده وافغانستان به تجزیه نرفته بود ویا به ممالک جداگانه مستقل ازنقشۀ جغرافیای سیاسی مجزا وبه ممالک همجواران ملحق نگردیده بود؛امروز چگونه این تجزیه با این حاکمیت سراسری نسبی تحت حمایۀ بیش از40 کشورجهان قوای ناتو وامریکا وامضای این همه پیمانها ی بادغدغه وبیسابقه تجزیه میگردد؟؟؟)یعنی دراین جا بوضاحت معلوم میگردد که این سروصداهای مغشوش کننده همزمان با طرح وشعارکنونی نظام مردمسالاری یا(فدرالیسم غیرمتمرکزپارالمانی)؛غوغا های کرکنندۀبه اصطلاح"تجزیۀ"افغنستان با تب وتاب وبا دست پاچگی وپریشانی مغرضانه براه انداخته میشود.به برخی اهداف ودلادیل زیر:الف:-نخستین هدف انهاازاین سروصداهابانگرانیهای کاذبانه انست که بایدنظام میراثی تک قومی با قدرت سیاسی انحصاری  حاکم حفظ گردد:-ودرافغانستان کنونی هرگزازاثارونمونه های ازان امیرنشینیهای نوع مستقل وخودمختار بیش ازسه سده وجود ندارد که خطرات تجزیه تهدیدکند.ا.-ت:-سوال اساسی درایجاست که این برترجویان تمامیتخواه دایۀ مهربانترازمادر!؟ ودلسوزبه تجزیۀ افغانستان قبل از طرح وشعارنظام فدرالی سه دهه قبل چرااین صداهای کرکننده رابالانکرده بودند که افغانستان توته وپارچه وقوماندان سالاری راداشته وتابع هیچ نوع اوامرمرکزی نبودند جزتحت امر-ای-اس-اس-بویژه حاکمیت جهادی دست نشاندۀ پاکستان تیروریست اسلامی وغرب وبویژه درزمان ملیشه ها وشبه نظامیان پاکستانی واردوی پاکستان به لباس جهاد وطالبان مزدوران که 90درصد خاک افغانستان نیزدرتصرف انها قرارگرفته بود وهیچ نوع حاکمیت مرکزی وجودنداشت وعملأدرحال تجزیه بود همه وقایع تلخ ودرداوررا باخموشی استقبال وبه تماشا نشسته بودند؟؟؟ -ث:-که همه این داد وویلاها وفریاد وفغانها ودلسوزی کاذبانه ومدافع دروغین به اصطلاح دفاع از"وحدت افغانستان" ؛دیروزدرچنان حالات عینی درکجابودند که امروزبعدازطرح نظام مردم سالاری این صداهای کرکننده را براه اندخته اند وحاکمیت یک قومی متمرکز شان نیز بطورغیرمشروع ازجانب بیگانگان قسمیکه درطول سده ها چنین معمول بوده مستقیم ویا غیرمستقیم حمایت نیز میگردد.معذا اینها مدافعین وحدت افغانستان ابدأنیستند بلکه مدافعین راستین حاکمیت یک قومی باانحصارقدرت سیاسی مرکزی خود هستند ومجنون واروبیمارگونه ازمیراثهای قبیلوی وقبیله سالاری سلفی خود دراین رابطه حراست مینمایند.اج:-معذا زمانیکه امیرتیموربرای توسعه فتوحات وتحکیم امپراتوریهای خود به افغانستان داخل میشود درنخستین برخورد خود به این امیرنشینیها وخودمختاریهای پراگنده وبینظم که با نا بسامانها حکم میراندند پایان میبخشد.که دررأس این امیرنشینیها وخودمختاریهای سیاسی دران زمانه ها درخراسان قدیم منجمله دربدخشان شاه شیخ محمد وبازشاه بهاوالدین،درتخارستان وقندزوبلخ امیراولجای وسلدوز؛درجوزجان امیرمحمد خواجه؛درهرات وغور پادشاه هان کرت ودرولایات نیشاپوری امرای سربداری،درسیستان ملک قطب الدین،درفراه ملک جلا ل الدین وهمچنان درسائیرولایات کابل قندهاروننگرهار پشاوروبلوچستان وغیره خانها وامرای محلی ومغولی هریک مستقل ومجزا ازهمدیگرحکومت میکردند.ح:-نابسامانیها ومالیات گذاف؛دهاقین ومردم را به تنگ اورده بود که به اثرتقاضای مردم ازدربارامیرتیمور به ضرورت تشکیل یک دولت قوی سراسری گردیدندکه به اثران به تقاضای مردم لبیک گفته شده وسرانجام امیرتیموریک دولت مرکزی نیرومند سرتاسری را عاری ازتعصبات قومی-قبیلوی ومذهبی ایجاد مینماید.(13).ا-ج:-که این وحدت سیاسی اداری برپایۀ"وحدت ملی"متشکل ازهمه اقوام وتبارایجاد میگردد؛نه برپایۀ (وحدت ملی تک قومی)مانند زمامداران بعدی قبایلی افغانستان که بنابر سیطره جوئیهای نژادی وزبانی این وحدت سرتاسری تاکنون ایجادشده نتوانسته است.ا-وتمامی کشمکشها جنگها وفجایع نیزازهمین بی عدالتیها ونبود وحدت ملی وعدم سهیمسازی وعدم تقسیم عادلانۀ قدرت سیاسی واقتصادی ونظامی وثروت ونعمت بین سائیراقوام وملیتهای تحت استبداد منجمله محرومترین انها ومظلوم ترین انها تورکهای افغانستانی هستند؛ناشی میگردد؛دیگرمسائیل ومعضلات وجنگهای زرگری بین خود اقوام حاکم وتمامیت خواه انهم برای کسب قدرت وحفظ قدرت بوده و همه نمائیشی واغواکننده است که دررده های دوم قرار میگیرد-که برای همیشه خود کوزه وخود گل کوزه وخودخریدارکوزه باشند ودیگران همیشه درسرنوشت خود بی نقش بوده ونصیب شان ازاین تأریخ بازهم قربانیهاست وبس..!!!.ا

خ:-واما درزمان امپراتوری تیموریان همچو امراض وبیماریهای اتنیستی مانند امروزیک موضوع داغ نبوده است.ودردورۀ تیمور حاکم هرمحل درمنطقۀ خودش مطابق کاردانی واعتمادی که درنگهداری دولت ودساتیراورا داشته بدون تبعیض ازهرنژادی که بوده گماشته میشده است.واین باعث شده که افغانستان ازتجزیه نجات یافته است.وهرگاه دران زمان همچو مسئلۀ مانند فدرالیسم وقانون فدارال وبااین نهاد های دموکراتیک ان مطرح میبود؛میتوانست نمادی ازیک نظام فدرالی را امروزبه نمایش گذاشته وبمیراث بگذارد.ا

مختصرازجهانکشائیهای امیرتیمور:-و امیرتیمور بعدازتشکیل وقوام یک دولت  نیرومند سرتاسری ؛ درافغانستان به جهانگیری اغاذ نموده وبیشترینه وقت خودرا وقف کشورکشائیها کرده است که بگونۀ موئجزنام میبریم:یک:-دراین جریان بشکل متناوب درچهارجهت ماوراوالنهربه لشکرکشی پرداخته وقلمروخودرا ازسرحد چین به سواحل مدیترانه وازهند تاروسیه ی جنوبی رسانده   و  در   طول    سالهای(1372-1374و1379-تا1387م)چهارباربه خوارزم سوقیات نموده است.دو:-بنابرنگرانیهای که ناشی ازخرابیهای جنگها داشت؛بمجردفتح وپیروزی؛ ان عده خرابیهای که به اثرجنگها وارد میشده؛فورأبه ترمیم مجدد، احیا و بازسازی وبه معماریهای جدید ان میپرداخته است.سه:-امیرتیموربعدأدر1377م.به فتح قبچاق پرداخته تاج وتخت انرا متصرف میگردد.(14).واما تیموربا ازبین رفتن شاه قبچاق(توقتمش خان)که اونیزمرد اهنینی بود وقدرت امپراتوریرا میتوانست تقویت بیشتردهد وهمکارنزدیک امیرتیمورگردد؛خوش نبوده است.-چها:-در1387م.امیرتیموربه روسیه لشکرکشی نموده سرسخت ترین مردم روس را ال 200میل فاصله تا مسکورا فتح مینماید.(***).و

تیموردرجبۀ شرق در1374م.پسرخود جهانگیررادررأس یک سپاه به کاشغرستان فرستاده دولت چغتائی را درانجا منهزم وان شهررا نیزفتح نموده وبعدأتیمورشخصأ در1389م.به مغولیستان لشکرکشیده واز انجا دوباره برگشت نموده است.وباردوم در1398م.سپاهی را درتحت قیادت یکی ازاولادهای خود به مغولیستان فرستاده ویک تعداد قلعه های انجا را فتح نموده وهمچنان سوقیات مختصری هم در1383م درایران داشته است.واستان استرابادرا ازامیرولی خلف امیر تغا تیمور درایران تسخیرودر1385م.اذربایجان وعراق وفارس را بگرفته است.ا

پنج:-به همینترتیب درسال 1391م.مازندران وعراقین ودرباربکررا تسخیر وتأمین نموده؛بعدازتسخیرتکریت قلعه؛کرکوک وروحا وجزیرۀ بصلح را فتح وقلعه های امد ونیک را مسخرمینماید.بعدأبه کردستان کشیده تفلس را فتح نموده است.-شش:-امیرتیمورپادشاه کردستان رااسیر ومسلمان میسازد وبا فتح اصفهان در1395م.حکومت کل ایران را به پسرخود به میرانشاه تسلیم میدهد.وازاین به بعد ایران به راه سوق الجیشی ولشکرکشی وبه راه تجارت وترانسپورتی به شرق قریب مبدل میگردد.هفت:-امیرتیموربه جهانکشائی خودادامه داده در1393م. کشورعراق ودیاربکررا شکسته ودر1400م.مجددأبا 400هزارسپاهی ازراه ایران به شرق قریب لشکرکشی نموده ودردمشق قشون مدافع مصررا مغلوب وبعد ازفتح شامات به بغداد می اید وان شهررا ازعمال سلطان احمد جلائیرپادشاه عراق که به (سلطان عثمانی پناهنده شده بود)بازور ومقاومت زیاد میگیرد ودشمنان سرکش خودرا تارومارمیسازد.(15).ا

فتوحات امیرتیموربطوراخص درهند:-و

امیرتیموردر1391م.به عمر71سالگی درسرمای شدید زمستان به عزم تسخیرسرزمین پهن اورهند؛خواست رودجیحون(امودریای امروزی) را که یخ بسته بود عبورنموده ازراه ولایات شمال افغانستان به اندراب خودرا رساند ودرانجاشنیدکه مردم "کتور وسیاه پوش " به نواحی وعلاقه های همجوارخود گاه وبیگاه حملاتی نموده ودرراه های رفت و امد ومساکن مردم ان محلات ناآرامیها نا امنی ها ودهشت خلق نموده وبعدأ به مساکن دست نارس کوهستانی خود برمیگشته اند وهیچ کس را راه دخول درمناطق مسکونۀ شان نبوده است ومردم ازاین ناحیه سخت پریشان بوده اند.ازانرو امیر تیمور بخاطرجلوگیری ازهمچو مردم ازاری ها واذیت ها وبخاطر تابع سازی این مردم به نظم عامه وجلوگیری ازدستبردها ورهزنیها؛ازطرف شمال ازکرانۀ خاواک براه حصۀ فوقانی وادی پنجشیر؛به قصد گروه جانی کتور وبلورستان(نورستان امروزی)خواست عبورنماید که نسبت دشواری راه ها ویخبندیهای زمستان مجبورمیگردد تاتوسط سبدی ازکوه ها یخ مالک زده پائین کوه فرود اید.وهمچنین اسپ اورا نیزبرایش فرود می اورند.فورأیک لشکرده هزارنفری را به جناح چپ خویش به جانب  شمال نورستان میفرستد ومقاومت این گروه رهزن ودزدرا درهم میشکند وغالب میگردد ومردم نورستان ومحلات مربوطه را برای دائم ازازارواذیت ورهزنی قطاع اطریقان نجات میدهد؛واین فتح خودرا درسنگی منقورکرده ودردرۀ کتورنیزبه یادگار میگذارد.سرانجام امیرتیمورازانجا عبورو مطابق هدف به قصد هندوستان راه به ولایات شرقی میکشد وبه قلعۀ موسوم به "ایزیاب"میرسد که مسکن عدۀ ازپشتونها بوده است.امیرتیموراستحکام این قله را پسندیده عاجل امرمیدهد که این قلعه به زودی ترمیم واباد گردد.وخود نیزدرجوارقلعه مقیم میگردد تا درطی 14 روزتمام ترمیمات قلعه را به اتمام برساند.روزی امیرتیمور به سوارۀ اسپ ازگرد قلعه عبورمیکند که ترمیمات وساختارهای انرا میخواهد تماشاکندکه؛برخلاف این نیکی وخدمت امیرتیموردرترمیم وابادی این قلعه وشگوفائی این منطقه؛ازپشت دروازۀ قلعه ازیک خانۀ دومنزله ازروزنۀ بالا خانۀ ان تیری بسوی امیر تیمورشلیک میگردد که ازصدای شلیک تیراسپ میرمد وتیرخطامیکند وامیر تیمورنجات مییابد.فورأازدروازۀ دیگرقلعه داخل شده امرمیکند وموسا خان حاکم ان قلعه را با دوصد نفراتباع او دستگیرمینمایند.واماتیراندازاصلی با شش نفرهمکارانش دربالاخانه به تیراندازی ادامه داده ماجراجوئی نموده وعدۀ دیگری را بازهم زخمی مینمایدکه؛دراین اثنا یک مرد سیستانی بنام "کله کی"داخل قلعه گردیده انهارا گرفتارنموده وبه جزای شان نیز میرساند.همان بودکه امیرتیمور نواسۀ خودپیرمحمدمیرزارا ازغزنین با عبورازسند امراشغال ملتان را درهند میدهد.که بعد ازگرفتن اوچه به ملتان میرسد وبا سارنگ خان حاکم ملتان مقاومت نموده ومدتی دوام میکند.واما امیرتیمورشخصأ خودش در1398م.رودسندرا عبورنموده هند متوسط را فتح مینماید.تیموردراین جنگ نخست محافظین سرحدی هند را در"دامن کوه" سرکوب نموده وباز شهر"تنبله"راتااتصال دریا های جمو وچناب فتح وپیش میرود.وبهادرخان خلجی درحصار"بتهیز"ازدرصلح پیش می اید وامیر تیمورپذیرفته وبا وی مصالحه میکند.واما هندیها دهشت زده راه را رها نموده پیوسته بدون انکه عقبخود بنگرند فرارمینموده اند وامیر تیمورنیزبه تعقیب انها ادامه داده تادهلی خودرا میرساند؛ودرطول راه به کدام مدافعۀ دیگری نیز مقابل نمیگردد..وان وقتی بود که ممالک دراتش جنگهای ملوک الطوائیفی نیز میسوخت.دراین حالت سلطان محمد تغلق شاه وسپهسالارملوخان با ده هزار سواره و25 هزارپیاده وبا 127 فیل جنگی ازشهردهلی به مقاومت میپردازد واما سپاه هند درهم شکسته وپادشاه هند ازمیدان جنگ برگشته ودرشهرمتحصن میگردد.ولی شب هنگام پادشاه به گجرات وسپهسالار بطرف برن فرار مینمایند.وامیرتیمورفاتحانه داخل دهلی میگردد.دراینجاست که؛تمام اولس وازتمام گوشه وکنار هندوستان دردهلی جمع میگردند ومولانا نصرالدین عمر درمنبرجامع خطبه را تحت عنوان"امیرتیمور صاحب قران"میخواندکه؛دران زمان مساجد ومدارس وخانقآ ها اغلبأ یگانه نهاد های معتبر مردمی شمرده میشدند؛وازاین راه به زمامداران مشروعیت داده میشده استکه؛این مراسم طی یک محفل وجشن باشکوهی برگذارمیگرددکه که دران عساکر،فیلها وحیوانات جنگی با مهمات نظامی ان درقطارها بطورمنظم از حضور مردم رژه رفته واز امپراتوری بزرگ خود امیرتیمورصاحب قران استقبال گرم مینمایند.وموئرخ کتاب گریت مغول علاوه میکندکه؛امیرتیمورباهمه عظمت وقدرت شاهانه امپرتوری خود همیشه زندگی عادی داشته وروش فقیرانه را انتخاب میکرده است ودربین مردم طورعادی با هم یکجا  با مردم بوده است.  امیرتیموربعد از 15 روزاستراحت دردهلی دوباره به جانب افغانستان حرکت میکند ودرراه قلعۀ میرت وسواحل گنگ وکوه های سوالک وجمو را فتح وازراه کابل وخلم جیحون را عبور ودوباره به سمرقند   مراجعت   مینماید.-(16)و(17)- امیر تیمور با وجود انکه با جنگهای خونینی  روبرو  میگردد  ؛   اما قرار    نوشتۀ همین   موئرخین امیرتیمور ازراه ها وروشهای انسانی  واخلاق عالی و سنگین راهی که برگزیده اتخاذ مینماید و سعی به خرچ مبدهد تا باقضیا وحوادث مدبرانه برخورد نماید؛و این کرکترعالی اورایگانه راه موئفقیت های اومیداند.وازنرو هرقدرت جنگی که بااومقابل میشدند ودرمسیر نبرد او قرار میگرفتند نمیتوانستند درمقابل مهارتها وقابلیتهای جنگی تاکتیکها وتدابیراو تاب مقاومت بیاورند.ازانرو با عساکراویکجا گردیده وسیل لشکراورا تقویت مینموده  اند.تیمور برای تنظیم بهتر امورانتقالاتی ولوژیستیکی ومهمات نظامی خود به فیلهای مروج نظامی به شتروگاو های نیرومند شیرده بفلو بیشتردست یافته وبه سوی اهداف خود ادامه میداد.ودر12/دسمبرهمان سال پادشاهان محلی بنامهای محمد شاه وملا خان را منهزم وسرکوب نموده وفتوحات خودرا بیشتروسعت بخشیده ولاهور که درسرراه ان قرار داشت انجا را نیز دراثنای ورود فتح نموده بوده است.(همان).ا

عزم سفربه چین وفوت امیرتیمور:-این مرد اهنین الا دم مرگ ارام نمینشیند وپیوسته درپی اهداف جهانکشائی خود درنبرد بوده است.در1404م.ازسمرقند به فکرلشکرکشی درچین فی افتد (این لشکرکشی یگانه نبردی بوده که تحت عنوان وشعار"جنگ مذهبی"درنبردهای  امیرتیموردر صفحه  ی  262 کتاب ا قای غباردرج  گردیده است.)ودرفصل سرمای شدید زمستان با دوصد هزارعسکرجنگی حرکت میکند.چندین هزارشترهای شیردار به غرض تغذیۀ اردو همراه سپاه سوق میدهد.درسرمای ماه جدی بوده که در اترار در کنارۀ رود سیحون رسیده وبرای استراحت متوقف میگردد.دراینجاست که امیرتیمورمریض میگردد وقاریان را برای ختم قران بخود میخواند تا درنزدیک بالین مریضی او بالای سرش قران بخوانند.وهمچنین دراین حالت به افسران به امرین وبه اعضای خوانوادۀ خود صبروحوصله را وصیت میکند.ومقام ولایت عهدی وسلطنت را به نواسۀ خود به امیرزاده پیرمحمد جهانگیرکه(حاکم کابل وزابل)بود؛غائیبانه میبخشد ودرشعبان سال 807ه./1404م.درهمانجا چشم ازجهان میپوشد.(18).ا

نظم اداره درزمان امیرتیمور:قراراظهارات اقای غبار ؛امیرتیمور امپراتور قوی وبا تدبیرمجرب ووسعت نظربوده است.ودرادارۀ قلمرو خود متکی به فکرواندیشۀ شخصی خود بوده وتحت تأثیرمشورۀ هیچ کس درنمی امده است.درجنگاه هم نخست متکی به شخص خود ودرمرتبۀ دوم به مردان خانوادۀ خودتکیه میکرده است وبعدأ با افسران خود مشوره مینموده است واو دربین مامورین واراکین دولتی خود بیشتربه قشرروحانی وعلمای مذهبی احترام میکذاشته وانها را درادارۀ امور دست میداده است.اما انها نیزبه نوبۀ خود ابزار ادارۀ تیمور بوده اند که همچوروش با روحانیون با احفاد تیمورنیز تعقیب گردیده احترام شده اند.وامادرسیاست ومشورت ازاین روحانیون نیز کدام خیری ندیده بوده اند.ا-امیرتیمورسیستمهای مکافات ومجازات خاص را درتحکیم نظم ودسپلین ادارۀ خود بکارمیبندد.افراد پاک نفس وعادل را با تحائیف گذاف تشویق وتقدیرنموده وعناصرفاسد ورشوت خواررا جزا میداده است.طوریکه؛اولأ:-درشهراگر دزدی صورت میگرفت؛تاوان ان به ذمۀ قاضی ورئیس شهربوده است.تا دست شان بادزدها شریک وتوسط رشوت وفساد دزدها را ازچنگال قانون رها نسازند واز ترس جان خود درمقابل مجرمین سختگیر باشند.اثانیأ:-دزد ورهزن وقطائوالطریق درهرجائیکه بدست میامده به اشد مجازات حتا اعدام محکوم میگردیده اند.ثالثأ:-دراداره برای برقراری نظم ودسپلین شدید؛ قانون ویا هرمقرراتیکه داشته انر حاکم مینموده است وجدأ تحت کنترول خود میگرفته است.- امیر تیمور به شهزاده ها نیزبخششهای گذاف میداده است.هربخشش او به یک امیرزاده از200 تا300 اسپ وازیک صد تا400 هزاردینارنقده کم نبوده است.حتا یکبار درپنجاب به امیرزاده پیرمحمد 3000 اسپ بخشیده بوده است.رابعأ:- برخی مجازات امیر تیمورنیزبرای تحکیم نظم ودسپلین بیشتراداره به همان میزان بزرگ بوده است. ازضرب چوب الا حبس واعدامها را اجرا مینموده است.اما درمقابل روحانیون وشهزاده ها ازخشونتها زیاد کارنمیگرفته است.خامثأ:- تیموربه فقه های بزرگ معاش واقطاع بزرگ میداده است وزندگی مرفه میبخشیده است.ودربارتیمورهمیشه اشیانۀ غنی ومأمون برای شیخ وشاب خواجه وسید وملا بوده است.اعضای کابینۀ اورا اکثرأ روحانیون تشکیل میداد است.ملا عبدالله رئیس اوقاف؛خواجه محمود شهاب وجلال اسلام درردیف خواجه یحیا وخواجه علی وخواجه مسعود سمنانی وخواجه سیف الدین تونی جزء وزرای دولت تیموری بوده اند.مولانا عبدالله کشی سفیر امیر تیمورکه به دربار مصرمعرفی شده بود.در1404م نامۀ امیرتیموررا به مصر باخود میبرد؛واین همان نامۀ است که"70 گزطول وسه گزعرض داشته است" وچنین طومار بزرگ به خط خوش نویس تبریزی شیخ محمد با اب زر نوشته شده بوده است(19)که نمادی از فرهنگ پروری امیر تیموراست.ا

نظام مالیتی درادارۀ امیر تیمور:-امیرتیمورمالیات را بیشتر بالای طبقات واقشارمتمول ثروتمند وتجار نسبت به دگران تحمیل مینموده است که یکنوع مالیات مترقی را افاده میکند؛  که به این منظورتجاران را برای پرداخت دونوع مالیات موئظف نموده بوده است:یکی:- بابت امورتجارتی.ودومی:-بابت راه های تجارتی.این روش مالیات بشکل مستقیم ویا غیرمستقیم ومترقی ان در اکثرکشورهای جهان به نحو بهتران جریان داشته وبهترین منبع عاید ملی محسوب میگردد.واین روش مالیات امیر تیمور درواقع نعمت بزرگی برای خرده مالکین واقشار متوسط ولایه های پائینی جامعه  وتجاران کوچک بوده است.زیرا دولت همان مقدارمالیات معینی که تعین نموده بوده خود میگرفت وعسکر وافسررا نمیگذاشت به این لایه های پائینی جامعه تعدی مالی یا جانی نمایند.(20).ا

خدمات درساحۀ فرهنگ وادب:-امیرتیمور باوجود انکه دربرخی موارد با خشونت رفتار میکرده وبا مخالفین ودشمنان خود کوبنده تربرخوردمینوده وبا سرکشیها وبا کبروغرورسلاطین وهمتا های خود سرسازش نداشت.اما او اهداف عمده وروشهای خاص نیز داشت که برخلاف جنگ جویان گذشته چون چنگیز خان درصدد احیأ وبازسازی وآبادیها وترمیم کاریها واعمار مجدد شهرها وحفظ اثار وابدات  استانهای ویران وتخریبات ناشی ازجنگهای شدید پرداخته ودرترمیم واحیا وابادی انها نیزامروهدایت داده وتوجه مزید داشته است.وافزون بران خودش نیز دریک خانوادۀ روشن افسری  واشراف تورک برلاس ومحیط متمدن فرهنگی رشدو تربیت یافته است وبه زبانهای تورکی وفارسی نیزمسلط بوده است.وافزون بران درجریان فتوحات وکشورکشائیها ازتمدن اسلامی وازتمدن شرقی وغربی نیزتأثیرپذیرگردیده وبا این تمدنها بیشتراشنائی حاصل نموده و بنا برتمایلات  وعلائیق فرهنگی که داشته به تدریج دراموراقتصادی -اجتماعی سیاسی ودینی تابع این نظامهای تمدنی وقت قرار گرفته؛ودرگزینش امرا وسلاطین وشاهان خود با درنظرداشت این اصل فرهنگی وبهبود امور ازهمان طوائیف وامرای محل مربوطه افراد سالم وبا فرهنگ را دررأس قدرت میگماشته است. ازانرو درایران سیرتکامل وتمدن نیز قطع نگردید؛درماوراوئالنهرهم مجال زندگی  مجدد به مردم داده شد.هرچند امیرتیموررا منسوب به مغولها میدانند که دراثبات ان به پایۀ علمی وتحقیقی نیازمیگردد.و برخی نژادهای حاکم مغولهارا متهم به بی فرهنگی درتأریخهای خود قلمداد نمو ده اندکه برخلاف این ادعا ها؛ در اینجا بی لزوم نخواهد بود هرگاه ازبرخی زمامداران مغولی بمثابۀ حامی ورشد فرهنگها وتمدنها واز برخی خدمات انها دراین عرصه ها که تا حال درحاشیه مانده است  مثالگونه طورموئجزنیز نام ببریم:و

خدمات دورۀ فرمانروائی مغولها:-

یک:-درماوراوالنهر:-درزمان مسعودبیک بن محمود حاکم مغولی ماوراوالنهرکوشش بلیغی دراحیای مجدد ان کشورصورت گرفته است.بخارا وسمرقند درعهد مغولها سرازنو روبه ابادی نهاد؛حتا یکی از ملکه های مغولی(سرقویتی بیگی-زن تولی خان)تعمیرمدرسه دربخارا به مصرف شخصی خودفرمان میدهد وموقوفاتی تعین مینماید.ویک نفر عالم مسلمان رابه ریاست مدرسه میگمارد. (21)-ودردشت قبچاق درکنارۀ رود والگاه شهر مشهور"سرای"ازطرف با طو خان تعمیرگردیده که یکی از آبادترین وقشنگ ترین شهرهای اسیا مبدل گردیده بود.ا-دو:-دولت مغول درکشورپهن اورچین نیز حامی تمدن قدیم قرار گرفت وقرار بیانات اقای غبار:قبلای خان به حیث یک امپراتور متمدن دنیای انروزدرقصرمرمرین ومنقش پیکنگ میزیست. وتأکید مینمایدکه ؛عظمت وجلال همین پادشهان مغول بوده است که چشمان سیاه ایتالیئی(ماکوپلو وینسی)را خیره کرده بود واروپای ان عهد ازشنیدن ان جاه وجلال افسانوی کاملأ درتعجب افتاده بودند.(همان)و(****).وقبلای خان در20سال چین جنوبیرافتح وسلطنت"سونگ"را منقرض ودرهند وچین وجاوا سوقیات نموده بود.واوتنها یک مغول فاتح نبود؛بلکه درزمان او درانکشاف زراعت،صناعت وتجارت درکشورپهن اورچین خدمات زیادی صورت گرفته است.اسه: درعراق:-درشهربغداد جدید؛قصبات نو انهار وباغها اعمارگردید..عطاملک جوینی که وطن خودش( افغانستان)بشکل قبرستان درپشت سرگذاشته بود اما درتجدید تعمیر وابادی بغداد سعی زیاد به خرچ داده بود نه درافغانستان.چهار: درممالک مفتوحه:-دولت مغولی با احساس این ضرورت به قوای عناصر کاراگاه ملل مفتوحه تکیه میکرده است.حتا خود چنگیزخان ازهمه بیشتراین احتیاج مبرم را احساس مینموده است..واین است که ازچین،یوچوتسای،واز اویغورها نا تاکوس وازمسلمین جعفر ومحمودیلواج را دردربار خود میپذیرفت واز مشاورۀ انان برای بهبود اموراستفاده میبرده است..واخلاف چنگیزخان نیز همیشه ازتعقیب این سیاست ناچاربوده اند وحتا به نحو بهتر ان رعایت نموده امده اند.معذا ادارۀ قلمرومغولان ومراکز دربارشان ازرجال ممالک مفتوحه وازعلمأ ودانشمندان پربوده است. ومهمترین انها بیشترازاهل افغانستان بوده اند.ازقبیل:ملک نظام الدین اسفرائینی؛اختیارالدین بیوردی،عمیدالملک شرف الدین بسطامی،وبهاوالدین مرغیانی وغیره ودررأس این همه امثال؛خواجه نصرالدین طوسی؛وخواجه شمس الدین جوینی وعطا ملک جوینی قرار داشتند که دولت مغول درنظم ونسق اموردولت مداری درممالک تحت تصرف خود ودررشد وانکشاف فرهنگ وعرصه های دیگری کوشیده اند وتحت رهبری وهدایت مستقیم  دولت مغول برای رشد وانکشاف فرهنگ وتمدنها استفاده میبرده اند.(22)-وهمین مغولها درترویج زبان وادب دری وچینی زیاد کوشیده اند.ا-پنج:- درعرصۀ زبان دری:-این درعهد مغول بودکه زبان دری   درشرق   به   تور کستان   شرقی(کاشغرستان)ودرغرب دربغداد وعراق تاسواحل مدیترانه رسید وهم دین اسلام درچین قدم نهاد.درهمینجاست که رجال ممالک مسلمان درادارۀ دولت مغول نیز دست میابند ودرامورمملکت داری میپردازند.شش: درایران:-بویژه درایران تمامی امور دولت به استثنای امورنظامی بدون کدام تبعیض دردست رجال خود ایرانیها قرار داده شده بودکه باید دررشد وانکشاف فرهنگ وثقافت خود میکوشیدند ؛اما بجای ان ؛این باعث رقابتها وحسادتها وتنازع درسرمنافع شخصی بین خود رجال واشراف محلی ایرانی درحالت یک مسابقه مبدل میگردد که یک دیگررا توسط دولت مغولی و باسوئ استفاده ازقدرت دولت مغولی ازبین بردند.وبه دولت مغول امده ازیک دیگرشیطنت وشکایت میکردند وبرعلیه یکدیگرتوطئه میچیدند.چنانچه امیر حبش عمید وزیر چغتائی باسخن چینی وتوطئۀ خود بهاوالدین مرغنانی وزیر"بیسوخان"چغتائی را بواسطۀ ملکه"اورقینه"(جانشین  بیسوخان)ازبین برد.ویا مجددالملک یزدی مشرف ابا قاان وصدرالدین زنجانی درصدد انعدام خاندان مشهور جوینی برامدند وخواجه فخرالدین محمد مستوفی قزوینی(بن عبدالله قزوین موئرخ معروف)ولی تمغاجی وحسام الدین حاجب,ارغون خان مغول را بواسطۀ امیر بوقا به کشتن ان خاندان واداشت.حاصل این کارهم باعث ویران شدن این کانون فضل وادب وازبین رفتن رجال دانشمندان شد.وبسا مثالهای دیگری که باید این رجولان به فرهنگ خود کارمیکردندو درصدد ازبین بردن یکدیگرخود نمی برامدند ویک فرهنگ خوب ازخود نشان میدادند واز کمکهای فرهنگی همه جانبۀ دولت مغولی بیشتراستفاده وبهره میبردند.درحالیکه این رجلان خود ایران بودند که درمنافع دولت مغول بیشتر شریک بودند وازاین راه هریک ازمتمولترین اشخاص عهد خود نیز بشمار میرفتند.بگونۀ مثال:قرار اظهارات غبار:عاید روزانۀ مایملک شمس الدین ده هزار دیناربوده است.بدست اوردن چنین مقامات وبدست اوردن چنین تمول وثروت بین رجال بزرگ درایران ویا افغانستان؛خراسان بزرگ بین ایشان به حالت مسابقه قرار داشت بجای رشد فرهنگ خود به زراندوزی غرق شدند.بجای مسابقه دررشد فرهنگ خود مصروف شیطنت علیه یک دیگر ودرغم ثروت اندوزی خود بودند.وبا این مسابقه وحسادتها علیه یکدیگربین این ثروتمندان واشراف ازلحاظ موقف طبقاتی باید هم به هرنوع عمل توطه ودسیه وعلیه یکدیگردست میازیدند وازاعتماد دولت مغولی سوئ استفاد برده باعث بربادی فرهنگ وتمدن ودانشمندان ورجولان فرهنگی خود نیزگردیدند.که این نیزیکی ازخصوصیات برجستۀ وذاتی اشراف وطبقات ثروتمند درطول تأریخ بوده است.(23)ا

نقش روحانیون درعهد مغول:-دردورۀ مغولها روحانیون وعلمای مذهبی شیعه وسنی نیزپیوسته بین خود نزاع ومجادله داشته اند.وبرای پیشبرد اهداف مذهبی خود؛هریک مذهب طرف مقابل خودرا درنظرمغولها حقیروباطل وانمود میکردند.این جدال مذهبی بشدت اوج میگرفته وازاستعمال هیچ نوع اسلحه ای حتا افترأ وتوهین وتلعین مذایقه نمیشده است.تا جائیکه مغول دربین اختیاریکی ازمذاهب اسلامی متذبزب میگردیده است.بگونۀ مثال:درعهد سلطان محمد اولجایتو خان پادشاه مغولی ایران ؛بین هردوقاضی حنفی وشافعی چنان مشاجره وجدال مذهبی به شدت اوج میگرفته مشتعل میگردیده است  ومذهب یک دگررا انقدرعقلا وتقلا میگفته اند که مغولان مسلمان شده براشفته گردیده  وازدیانت اسلامی تبرأ میکرده اند.وسرانجام ازسلطان اولجایتو دعوت کرده گفتند که:این چه حال است؛بهتراست به ائین قدیمی چنگیزخانی بگردیم.زیرا این دوقاضی برای مذهب یک دیگرچیزی باقی نگذاشتند که دیگر مورد قبول ما قرار گیرد.که به این ترتیب این قاضیان وروحانیون بویژه درایران نتنها مذهب خودرا تخریب مینموده اند بلکه بااین درامه سازیها فرهنگ خودرا نیز نزد مغولان مبتذل به نمائیش میگذاشتند.وانانرا روگردان میساخته اند. معذا این مغولان بوده اند وتأثیرپذیری انها ازتمدنهای ممالک مفتوحه سبب شد که تمدن چین نیزدراسیای وسطی وممالک مفتوحه وبالواسطه به جهان توسط همین مغولان معرفی گردد.چنانچه دین اسلام وزبان دری توسط همین مغولان درچین شناخته شد.علوم وفنون ونجوم ونقاشی چین ازانجا درافغانستان وماوراوالنهر وبه ایران اورده شد وبا سبکهای محلی درامیخت وبیشترازپیش رونق داده شد.(24).ا

تجارت وصنعت درعهد مغول:-تجارت؛صنعت وصنایع نساجی،زربافت بافی که منبع ان هرات بود با قالین وگلیم وسجاده سازی دراسیای وسطی محفوظ ماند وزیرسلطۀ مغولان وتحت حمایت ورهبری انان رشد وانکشاف داده شد ووسیلۀ ارتباط گردید..رفت وامد های سپاه وسیاح وکاروانها ی تجارتی شرق وغرب راباهمدیگراشنا تر؛مرتبط تر ونزدیک ترساخت.درشمال مدیترانه ایتالیا بامصروقسطنطنیه واسیا وروسیۀ جنوبی ارتباط قویترپیدا کرد.تجاران وینسی وجینوائی ازراه دریای سیاه با مغول قبچاق وبلغاروکریمیا به مبادلات تجارتی پرداختند.خیوه مرکزکاروانهای چینی ومغولی گردید .وراه ابریشم مجددأبازگردید.کاروانهای چینی ازتورکستان شرقی به ماوراوانهروایران عبورنموده وتا شام میرسید وهمچنان ازسمرقند به خوارزم وبلغار وهشترخان تا سواحل دن ودریای ازوف میرفت.کاروانهای هند نیزازراه افغانستان چون پشاور کابل وبلخ به جانب خوارزم میگذشت.(25)- تمام این کاروانهاحامل اموال مشرق زمین چون ؛ابریشم چینی،ادویۀ هندی،احجارکریمیۀ افغانستان وسیلون وهند وفرشهای ماورائوالنهر،اسلحۀ گرجستان،برده،چوب،کتان نمک،عسل،پوست،موم غله وماهی وغیره بوده است.تمام این کاروانها ورفت وامدها،راه ها واموال تجاران وترانسپورت وانتقالات ومال وجان مردم درسراسرقلمرو امپراتوری مغولان درجهان بصورت امن ومصئون ازهرگونه خطرات جانی ومالی طورنورمال جریان داشته است.ا

وضع فرهنگ درعهد مغول:-دردورۀ مغول افزون برعلما وفضلا شعرا ونویسندگان وفرهنگیهای که از اسیب جنگها درامان مانده بوده اند دوباره جان میکیرند وتحت حمایت سلطنت مغولی فعالیتهای فرهنگی دوباره فعال وانکشاف مینماید.باوجودیکه اشخاص انگشت شماری بمیان امده بوده اند که انها بیشتربا ادبیات مشغول بوده اند ازقبیل:ابن الفوتی؛مروانرودی تم بغدادی؛پوربها جامی،قانعی طوسی،امامی هیروی خوجوی کرمانی،امیرحسین هیروی،نژادی قهستانی،ابن یمین فریومدی جوینی،عماد فقیه کرمانی،ومعیدالدین جوینی وغیره-روی همرفته دردورۀ مغول دورشته ازفرهنگ افغانستان نتنها تنزیل ننمود بلکه رشد وانکشاف نیزداده شد.-یکی:"تأریخ"است که بعدأ درعهد دولت" تیموری" درافغانستان بیشترمنکشف ترگردید وان دیگری:نظم عرفانی دری است که بواسطۀ شورای متصوفه غنی ساخته شده است..که روی همرفته طرزتفکروجهانبینی مردم افغانستان درعهد سلطۀ دولت مغول به احالۀ حوادث(چه خوب وچه بد)به ماورای طبیعت محدود ومنحصرگردید وتا هنوز که قرن بیستم است این طرز تفکر دراذهان عمومی بشرچیرگی دارد..(26).ا

تجارت مواصلات وامنیت درعهد امیر تیمور:-دردورۀ امپراتوری امیرتیمور تجارت به پیمانۀ وسیع انکشاف کرد ورونق یافت.زیرا با ایجاد دولت نیرومند مرکزی حد وحدود خود مختاریهای فیئودالهای محلی وخود سریهای امرا کوچک اجبارأ زیر سلطۀ سلطنت مرکزی قرار گرفت وخود سریها محدود گردید.تمامی شاه راه ها وراه های مواصلاتی محفوظ ومأ مون گردیدند.بگونۀ مثال:ازجادۀ شمالی گوبی والمالیق تا سمرقند وتبریز ودریای سیاه واسلامبول .وازشمال افغانستان تارود گنج ویا ازراه بحیرۀ خذرتا حدود روسیه وهمچنین ازافغانستان تا تنگی خیبرتا هندوستان کاروانهای تجارتی همه بصورت امن مصئون ومطمئن حرکت ورفت وامد میکرده اند.وهیچگونه دست بردی برتجاران واموال تجارتی ودارائی عامه وجودنداشته است.دراین میان تجارت دریائی کمتر معمول بوده است.دران وقت صرف ایران ازجنوب به بنادر هندوستان ومثلیکه چینیها وعربها تا سواحل هند رفت وامد بحری داشته اند.برعلاوۀ دریا های سیحون وجیحون دجله وفرات نیز معابرمهم کشتیهای تجارتی بوده اند.که دران وقت  نفوس سمرقند وهرات وتبریزازروم ووینس بیشترو بزرکتربوده اند(27)ا

هنرمعماری وصنعت عهد امیر تیمور:-

امیرتیمورهمیشه بعدازخرابیهای ناشی ازجنگها را درابادسازی وترمیم کاری واحیای مجدد انها توجه زیاد مبذول میداشته است..ودراعمارعمارات ،پلها،وکاروان سرا ها،مساجد وخانقاه ها میپرداخته.بویژه شهرسبزوشهرسمرقند به اثرتوجه مزید امیر تیموربه دستیاری معماران ورزیده نیز از هرات درماوراوالنهر ممتاز گردیده بود.اصلأتعمیرگنبدهای"اناری شکل"دروقت امپراتوری امیرتیمورمروج گردیده است.واین درحالیست که قبل ازدورۀ امپراتوری تیمور،گنبدهای عمارتی دراسیای وسطی شکل"مخروطی"راداشته اند. معماری دورۀ امیر تیمور تقلید محض نبوده بلکه جنبه ی تورکی وسبک معماری وهنری تورکی را داشته است.چنانیکه تاهنوز ازاثار باشکوه ماند گار تاریخی ان این سبک تورکی به مشاهده میرشد.وشهرسمرقند مرکزتجمع دانشمندان وعلمأ(بیشتردانشمندان مذهبی)وصنعت کاران بوده است. هنرنقاشی درهمین دوره کشف شده وبخصوص کاشیکاری درهرات مروج ساخته شد.نقره کاری مشبک ازبغداد امد وسنگ یشم ازختن وسنگ مرمر هم ازتبریز وارد گردید.وشهرسمرقند چنان زیبا ودارای عماراتی شدکه به همه دلپذیر وقابل دیدن بوده است.ودرداخل اطاقهای عماراتش به طراز چینائی نقاشی گردیده است.واسله سازی نیز درهمین دوره منکشف گردید.وبقول مرحوم غبار:شهرزیبای سمرقند بشکل یک شهربین امللی درامدکه دران مسلمان عیسوی وتورک وتاجیک،عرب وارمنی،افغانستانی وایرانی ومغول همه ساکن وبیدون هیچگونه تبعیض وامتیاز مشغول کاروبارزندگی خود گردیده بودند..گفته میشود که چاپارخانه ها برای تسریع امورمخابرات رسمی هریک دارای اسپان یدکی بوده اند وچنان نظمی برقرار بوده است که هرسوار دریک شبانه روز موئظف بوده تا 20 فرسنگ فاصله را بپیماید.برخی علمأ دانشمندان وفرهنگیان عهد امیر تیمور:-- دراین عهد،نظام شمس بغدادی جزء منشیان دربار تیموربوده است.وازطرف او موئظف به نوشتن کتاب"ظفرنامۀ تیمور"گردیده که فقط یک نسخۀ دری ان شاید درموزۀ بریتانیائیها باقیمانده باشد. ودبیر دیگرامیرتیمور علی شراف الدین یزدی است که بعدها به دربارشاهرخ میرزا پیوست.او نیز ظفرنامۀ تیموری رانوشت. وازدانشمندان دیگردربارتیموری نیز میتوان نام گرفت مانند:میرسید علی همدانی،بهاوالدین نقشبندی بخاری صوفی معروف،سعدالدین تفتازانی وسید شر ف الدین جرجانی،وهمچنان فضلای مشهوردیگر مانند:نجم الدین طارمی منشی ومترجم کامل التواریخ ابن اثیر،علی بدر شاعرهراتی وابراهیم شاه طبیب کرمانی وغیره علما ودانشمندانی دربار امیرتیمور بوده اند که فرهنگ وادب وهنرزیر نظرامیرتیمورراه انکشاف وسیرتکاملی خودرا بازیافت وبهتررونق داده شد.(28)..ا

علاقۀ خاص امیر تیموربه زراعت:-امیرتیموربه اهمیت اقتصادی وتولیدی زراعت به خوبی پی میبرده است ومیدانست که اکثریت مرد این جوامع زراعت پیشه وممالک شان عقب مانده وزراعتی است وبا ابتدائی ترین ابزار تولید سروکاردارند.از انرو مردم را بیشتربه زراعت وکشاورزی تشویق مینموده است.وبه این منظوردردورۀ سلطنت خود برای تشویق زارعین ودهاقین وباغداران وعموم مردم درامورزراعت؛یک سلسله مقررات واصول مالیاتی وطریقۀ حصول وجمع اوری سهل ان وضع نموده بود.وبرای تشویق مزید زراعین باغداران ومالداران بعضأ مالیات را نیزتخفیف مینمود وحتا میبخشید.بگونۀ مثالدر1395م.حتا مالیات سه سالۀ مردم سمرقندرا یکدم بخشیده بود.ا

برخی نکات عمدۀ این مقرره:-هرکس که زمینهای بکر وبائیررااباد میکرد صاحب همان زمین میشد که(یک رکن اصلی اصلاحات دموکراتیک است.با این تفاوت که دراصول اصلاحات دموکراتیک زمینهای تحت کشت واماده به زراعت به دهاقین بی زمین وکمزمین طی پلان وپروگرام خاص برمعیارهای سنخش شدۀ علمی وعملی  با درجه بندی زمینهابرمبنای فکتورهای عینی توزیع میگردد)هدف ازتوزیع زمینهای بکروبایردریک کشورفقیروبیبضاعت که توانائی مالی برای بهره بردای ازهمچوزمینها که مصارف گذاف را دراماده سازی به کشت وزراعت نیازدارد؛دولت ازناتوانی مالی به طبقات واقشار ثروتمند جامعه رایگان توزیع میکند تا انرا اباد وقابل بهره برداری سازد وازیکطرف سطح فی واحد تولید ارتقا یافته بسوی خودکفائی وبینیازازوادات محصولات زراعتی ازخارج بسازد وازجانبی هم باعث تقویۀ بنیۀ اقتصادی گردیده جامعه را اباد وسرسبزمیگرداند وزمینۀ رشد وانکشاف صنعت کارخانه جات وفابریکات وتهیۀ مواد خام برای انهارا فراهم میگرداند.که دردورۀ حاکمیت دموکراتیک پیشین درکشور نیزیکباراین پالیسی تمرین گردید.اما بازهم بنابربرخی حلقات ومهره های مسلط دردولت رنگ اتنیستی وسیطره جوئیهارا بخود گرفته سیل عرایض به هزاران قطعه درخواستی ها بوساطت بلنترین مقامات دولتی وحتا برخی نمایندگان مجلس ازپکتیا وپکتیکا وننگرهاروکنرا  بویژه درزمان حاکمیت حزب وطن ازمناطق جنوبی ومشرقی باتذکره وبی تذکره به دستیاری وزرای زراعت واصلاحات ارضی وجمعه اسک امر ذون مزارشریف به صفحات شمال سرازیر گردیدند.وقبل ازاین که به مستحقین خودصفحات شمال مدنظرباشد  امرتصرف بهترین  زمینهای نزدیک به شهرهارا اخذ نمودند که حتا کمیسیون توزیع زمین درمزارنیز مستقیمأ تحت امر جمعه اسک اجراات مینمود وبیدون امراو نمیتوانست مستقل اجراات نماید وصرف مسائیل تخنیکی کاررا پیش میبرد. وبه حدی هجوم بردند که خلاف نورمها چاه های حفرشده حتا به فاصلۀ پنج صد متری بین هم قرار گرفته اب یکدیگرخودرا نیز خشک نموده بودند.وازهمه درداورترهم انست که حتافارمهای تحقیقاتی وتولیداتی زراعتی که ستون فقرات زراعت بوده وبامصارف گذاف طی چندین سال بپا ایستاده بود باهمه ماشن الات چاه های اب و واترپمپها وتأسیسات ان بگونۀ مثال ازمزارشریف را که درمنطقۀ امن درداخل شهرقرار داشت به رسول برات  تجاروسرمایه سالاربزرگ هدیه نمودند وبه سرمایه اش افزودند که همه رنگ اتنیکی ویک قوم سازی جامعه را  داشت وده ها مطالب دیگرکه خارج این بحث ماست تا فرصت مساعد.ا

دو:-امیرتیموربرای سهولت بیشتربه زارعین وتشویق انها به این کار؛مالیات سال اول را معاف وازسال دوم را به دلخواه زمیندار نظربه توان مالی وبرداشت محصولات انها وازسال سوم مالیات را مانند سائیر مالیه دهنده گان اخذ میکرد.تیموربرای ابادی وسرسبزی وشگوفائی بیشتربه حفر نهرها وبهبود وضع وسیستم ابیاری نیز توجه زیاد میکرد.سه:-امیرتیمورمالیات را بعد ازبرداشت حاصلات وجمع اوری فصل سال اخذ میکرد.چها:-واین مالیات چه به شکل جنس بود ویا مسکوکات نقره به قیمت روز سنجش نموده ومالیات زمینهای للمی را کمتراززمینهای ابی محاسبه وجمع اوری مینود.پنج:-ودهاقین ازذخائیر بزرگ اب وبندها نیز مالیۀ معینی را میپرداختند.شش:-وسپاهیان که از خزانۀ دولت معاش دریافت میکردند ازگرفتن اموال رعیت شدیدأ ممنوع قرار داده شده وحق نداشتند مردم را اذیت کنند.هفت:-هیچ عسکر هرگز(بدون اجازه)به خانۀ کسی داخل شده نمیتوانست؛خصوصأ که اردوی تیمور زیر نظم شدید نظامی قرار داشت وهم امیر تیمور واوامر او درنظرسپاه محبوب ومطاع وواجب پرستش بوده است.هشت:-ودارای عالی ترین اوتوریته واقتدار امپراتوری  بوده وهمه اوامر وقواعد او ازطرف اتباع رعایت میگردیده است.حاکمیت قانون ومقررات ونظم ودسپلین اداره بخصوص  همان دورۀ امپراتوری ورعایت ان ازپائین به بالا همه بالاتر ازهمه مسائیل دیگرتلقی میشده است.اما با انهم امیر تیمورسیستم اقطاع را حفظ میکند وبه افسران وامرای بزرگ خود اقطاع فراوان میداده است.واینها ازاعتماد عمیق امیر تیمور برخوردارمیگردیدند.وهمچنان با تحکیم سیستم شدید مجازات ومکافات جلو هرنوع فساد اداری ومالی را میگرفته است.ا

سخن اخیر:-   و

تأریخ زمامداریهای بعدی قبائیلی درپس منظرخود ازابتدأ بویژه بعدازتأسیس افغانستان که تاکنون جریان دارد؛نهایت خشن وپرتلاطم ومملو ازفراز ونشیبهای خونین وفاجعه باربوده است وافغانستان را به داغترین وپرتپش ترین مرکزقلب اسیا مبدل نموده است:یک:-موقعیت جغرافیائی،منابع سرشارطبیعی،سرسختی،غروروسرکشی وبیباکی مردم سرتیروباارادۀ این سرزمین افسانه ها درتأریخ دربرابراشغالگران واستعماریون جهان؛یگانه دشمن سروجان ومال وهستی خود این کشور بوده واین خصوصیات واستعداد ذاتی مردمان این دیارباستان است که دشمنی وحسادتهای جهانی را به خود جلب وخلق نموده امده است.ا-دو:-هیچ متجاوز واستعمارگردرطول تأریخ موئفقیتی دراین سرزمین نداشته است.زیرا هیچگونه شناختی ازویژه گیها وخصوصیات مردم وجامعۀ سنتی-قبیلوی ان نداشته است.ازانرو این کشورویرانه درطول تأریخ؛قبرستان استعماریون واشغالگران مبدل گردیده است.سه:-افزون بران بعد ازانقراض امپراتوریهای سلالۀ تورکان تیموری زمامداران مهاجمین بعدی ؛نتنها دلسوز،صادق،عادل ومشروع نبوده اند؛بلکه اکثرأ دست نشانده نیزبوده وبیشترمنافع نژادی وزبانی ومذهبی را بالا تراز منافع مل مصالح کشورترجیح داده وزوال پذیرفته اند.که نتنها این کشوررا ازرشد وتکامل وازمسیرکاروانهای تمدن جهانی عقب نگهداشته اند؛بلکه ابادیها فرهنگ واثار ومدنیتهای که حتا توسط این امپراتوران اورده شده  نیزطی این مدتهای طولانی اسیب پذیر گردیده وقربان امیال اتنیستیها وسیطره جوئیها وکشمکشهای قومی-قبیلوی وقبیله سالاری نموده امده اند.که میتوان ازدست اوردهای فرهنگ وهنر وخدمات عرصه های گونگون زندگی اجتماعی-اقتصدی-فرهنگی دوره های شگوفان امپراتوری تیموریان درین سرزمین باستانیرا مثال زد که تاحدی به فراموشی قرار داده شده است-چهار:-.درقبال این همه کم توجهی ها واغماض:جعل سازیها وتأریخ سازیها وهوئیت سازیها وتفرقه اندازیهای اگاهانه؛درامرتسریع این روند بمثابۀ یک پدیدۀ شوم ومزمن نیزکارخودرا کرده است.پنج:-به گواهی تأریخ امیرتیمور این امپراتورپرقدرت وزورازمای تورک نقش وجایگاه خاصی درتأریخ افغانستان داشته است.نتنها دررفع وطرد وتغییربنیادی اوضاع واحوال درهم برهم امیرنشینیهای افغانستان ودرمنهزم سازی وفروپاشی انها؛بلکه بجای ان ایجادیک دولت متمرکز سرتاسری واحد وافغانستان متحد ودارای یک سیستم واحد اداری-سیاسی ونظامی منظم را نیز به میراث مانده است.شش:-وازجانبی دیگر این امیرنشینیهای بیش از350سال قبل نمادی از غیرقابل تجزیه بودن افغانستان را بمثابۀ تجارب غنی والهم بخش تأریخی برای طرح یک سیستم مردمسالارپارالمانی فدرالی غیرمتمرکزدرافغانستان معاصردراین عصرعقلانیت واوج دموکراسیها ورشدارزشها ونهاد های ملی ودموکراتیک ان با اطمینان خاطر میتوان مطرح وپیاده ساخت که به گواهی تأریخ نتنهاازتجزیه وتقسیم کشور جلوگیری مینماید بلکه زمینه های را برای وحدت ملی سراسری باتشکیل یک دولت غیرمتمرکزمردمسالار ودموکراتیک؛تفاهم ومشارکت وصلح وثبات ورفع هرنوع نگرانیهارا دراین راستا نیز محدود ومرفوع میسازد.-هفت:-بامطالعۀ این مختصربه وضاحت دیده میشودکه؛اهداف کشورکشائیها جهانگردیها وفتوحات امیرتیموردرقبال سائیر مسائیل نیز درمحراق توجه وتلاشهای اوقرار داشته است.چنان ابرمرد جنگی باتدبیروباتاکتیک پخته وزورازمای ماهربوده که کمترسلاطین وشاهان وامپراتوران جهان توانسته اند جلو حملات وفتوحات ولشکرکشیهای امپراتورتیموررا درسراسرجهان سد گردند.ودرمقابل دشمنان سرکشیها وتکبرسلاطین زمان خودنیزنهایت بیرحم بوده است.ازهمین جاست که؛بعداززوال امپراتوری تورک(تیموری)جامعۀ تورک درهرممالک مفتوحه که پراگنده گردیده بودند واقلیتها راتشکیل داده بودند وازحمایت دولت خود محروم گردیدند.طوائیف حاکم بعدی دیگردراین ممالک؛فورأصدد  انتقام جوئیها وبا تعقیب پالیسی خشونت وتعصب علیه این تورکهای اقلیت دراکثرکشورهای جهان با عقده کشائیها دست یازیده واگاهانه وپلان شده درهوئیت زدائی وهوئیت سازی ودرمحرومیتها وذلت وخواری انها تا کنون ازهیچ اعمال نارواوغیرعادلانه دریغ نکردند ونمیکنند.ا-هشت:-درختم هرجنگ امیرتیمورتمام توجه خودرا درترمیمات وابادیهای خرابیهای ناشی ازجنگها وجلوگیری ازاتلاف وضایعات مبذول داشته ودرپروسۀ جنگها ونبردهای سخت با نگرانیهانیز مینگریسته است.وبویژه با علما وروحانیون دینی ودانشمندان وازاتلاف ونابودی انهاجلوگیری نموده وبه انها احترام واعتماد خاص داشته وانها حتا درکابینۀ امیرتیمورنقش پررنگ نیزداشته اند.ا-نه:-صنعت تجارت وزراعت وتنظیم بهترامورمالی واصول ونظام مالیاتی درعهد امیرتیمور نسبت به هروقت دیگربهبود ورونق بهتریافته.تجارت وسیستم منظم انتقالات وامنیت مال التجارۀ تجاران درسراسردنیا ازسرزمین شبه قارۀ هند وشمال شرق چین گرفته تا اسیا واروپا الا مصروقسطنطنیه یونان ومدیترانه وروم درسراسر قلمرو امپراتوری امیرتیمورازهرلحاظ تأمین بوده وبطورمطمئن ومصئون وبلا وقفه بدون هیچ خطردستبرد ورهزنی درجریان بوده است.-ده:- وحرف اخرهم اینست که؛حقایق تکذیب ناپذیر تأریخی؛ولو هرچند تلخ هم باشد نباید کتمان گردد.!-واذعان بایدداشت:نتائیج تلخ هرنوع کشمکشها ونبردهای خونین همیشه درطول تأریخ بویژه طی سده های اخیر عصربه اصطلاح عقلانیت واوج مدنیتها انهم کاملأاگاهانه را صرفأ مردم باقربانیهای بیشمارجانی ومالی-اقتصدی-فرهنگی خود صددرصد بدوش برده اند.وبالای ایشان اگاهانه تحمیل گردیده است.ا-یازده:-معهذا ماهیت هرجنگ ونبرد تنشها ونا رضائیتهای گونگون دریک جامعه باید قبل ازوقوع ان به نحو دقیق وبدرستی شناخت گردیده وبادرک عینی ازعواقب شوم ان باید ازدرصلح وتفاهم اگاهانه وصدقانه وبدون زورازمائیها وتکبروغرورهای بیجای بچه گانه؛پیش امدگردد. وبا قاطیت به این امرباید پی بردکه؛جنگ ونبرد وخونریزی دراین قرن پیشرفته وپیچیدۀ معاصربه نفع هیچ جوانب درگیرنبوده ونیست؛جزنابودی وبربادی همه دست اوردهای مدنی بشریت پی امد دیگری دربرندارد.!!!...ا

 

جنوری/19/13

یادهانی:برگرفته شده از(ویکی پیدیا:دانشنامۀ ازاد وانسایکلوپیدیای ازاد-واستفاده ازمنابع ورویکردهای ذیل؛بابرخی تلخیص وترجمه ازمنابع انگلیسی ان به فارسی. سایت گوگل):و

منابع ورویکردها

Bamber Cristina  Gascoigne:The Geat moghuls.1971.PP11-16.  ISBN  0-88029-131-1--*

ویکی پیدیا-دانشنامۀ ازاد-امپراتوری تیموری-گوگل--**

یک--(همان)و

دو--غلام محمد غبار-افغانستان درمسیرتأریخ-چاپ1383خ.-ص250

سه--(همان)ص251

چها--(همان)و

پنجBamber and Cristina)همان)و--)

شش--غلام محمد غبار(همان)ص251

هفت--(همان)ص198

هشت--(همان)ص199

نهBamber Cristina-(همان)--

ده--غلام محمد غبار(همان)ص253

یازده--0(همان)صص239-260

دوازده--(همان)ص260

سیزده(همان)ص254-56

چهاده--(همان)ص254

***--Bamber and Cristin(همان)ص12

پانزده--غلام محمد غبار(همان)صص254-56

شانزده--(همان)ص261

هفدهBamber and CRISTina(همان)--

هژده--غلام محمد غبار(همان)ص262

نزده--(همان)ص263

بیست(همان)ص264

بیست ویک--ص233

و(همان)و(****)

بیست ودو--(همان)ص233

بیست وسه(همان)ص234

بیست وچها--(همان)ص235

بیستوپنج--(همان)و

بیستوشش--(همان)ص237

بیستو هشت--(همان)ص265

بیستونه--(همان)ص264

ویکی پیدیا -دانشنامۀ ازاد--Temurid  Empire--

ویکی پیدیا-دانشنامۀ ازاد--Temure lane  Empire--

Temurids,The Columbia Encyclopedia,(6Th.ed).ny.Collumbia Unicersity.etc..--

یاداشتها وخاطرات صاحب این قلم


January 24th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی